نویسنده: سید حسن فاطمی بازگشت به فهرست
مقدمه
سفرنامههاى برجاى مانده از پیشینیان، از جمله متون ارزشمند تاریخى، سیاسى و اجتماعىاند. سفرنامهها علاوه برآنکه براى مردم در عصر نگارش مفیدند، هر چه زمان مىگذرد با تغییر و تحولهاى فرهنگى، اجتماعى و سیاسى، ارزش آنها بیشتر مىشود. از این قبیل نوشتهها اطلاعات گرانقدرى به دست مىآید و حتى گاه خود نویسنده هنگام نگارش به اهمیت آنها توجه نداشته است و امروزه براى ما بسیار مفیدند.
هرکس نگاه خاصى به اطراف خود دارد. براى هر انسان امورى جلب توجّه مىکند که ممکن است براى دیگرى چنین نباشد. بنابر این سفرنامهها مکمّل یکدیگرند. امید است بسترى فراهم آید تا سفرنامههاى گوناگون از قشرهاى مختلف و با نگاههاى گوناگون، نشر یابند.
از تاریخ 19/3/85 تا 28/3/85 برابر با 12 تا 21 جمادى الاول 1427 اولین بار توفیق سفر به نجف اشرف و کربلاى معلّى نصیب نگارنده به همراه خانواده شد. نظر به سودمندى سفرنامهها، از همان ابتدا تصمیم به نگارش گزارش این سفر گرفتم و تا حد امکان هر چه را احتمال مىدادم مفید باشد یادداشت کردم.
چند تن از همسفران و نیز فاضل محترم حجتالاسلام والمسلمین سید محمود طباطبایىنژاد این نوشته را پیش از چاپ، مطالعه کردند و از نظریات اصلاحى آنها بهره بردم. از همه آنها تشکر مىکنم.
امید است این سفرنامه مانند بسیارى از سفرنامههاى دیگر مفید باشد.
مقدّمات سفر
سهشنبه 9/3/1385
ثبت نام
تصمیمى براى سفر کربلا نداشتیم. امروز ظهر که به خانه آمدم، خانم از تماس تلفنى همسر برادرم خبر داد: حاج اکبر آقا مدیر کاروان کربلا شده. تاریخ حرکت کاروان نوزدهم خرداد است. اگر آمادگى داشته باشید مىتوانید همراه او بروید.
امتحان بچّهها تا آن موقع، تمام مىشود. مدارک سفر را به دفتر خدمات زیارتى الغدیر در خیابان 19 دى (باجک) بردم. عصر امروز ثبت نام را تکمیل کردم. هزینه سفر براى سنین مختلف بدین قرار است: زیر دو سال 34500 تومان، دو تا دوازده سال 160400 تومان، بالاى دوازده سال 262100 تومان. زمان صدام هزینه هر بزرگسال حدود 410000 تومان بود. صدام از هر ایرانى ورودى زیاد مىگرفت. در عین گرانى، مردم براى آن سر و دست مىشکستند.
از این به بعد هیچ هزینهاى به عهده مسافر نیست. کرایه ماشین، هزینه اقامت، خوراک و... . حتى مىتوان پولى همراه نیاورد و همه مسافران بیمه هستند.
فرزندانم فاطمه ده ساله و حمید هشت ساله است. پرداخت چکى به مبلغ 845000 تومان، سفر به نجف و کربلا را پس از سه، چهار ساعت، قطعى کرد.
تزریق واکسن و تهیه کارت آن براى فردا.
خواهرم پیش از ما - بدون همراهى همسر و فرزندانش - در همین کاروان ثبتنام کرده بود.
چهارشنبه 10/3/85
تزریق واکسن
به اتّفاق خانواده در هلال احمر واکسن مننژیت زدیم. پس از پرداخت شش هزار تومان به ازاى هر نفر.
در اتاق آقایان تنها من و حمید مراجعه کردیم. اما اتاق خانمها آنقدر مراجعهکننده داشت که شخصى را براى کنترل گذاشته بودند. حدس زدم زنان بیش از مردان مشتاق این سفر هستند.
واکسن را زیر پوست تزریق کردیم. ده روز طول مىکشد تا جذب بدن شود و ایجاد ایمنى کند. دو سال اثر آن باقى مىماند. کار آن ایمن کردن بدن در مقابل چهار نوع عفونت است که بر مغز اثر مىکنند.
واکسن مننژیت از سفیده تخم مرغ گرفته مىشود و در کسانى که به تخم مرغ حسّاسیت دارند، ایجاد آلرژى مىکند و نباید به آنها تزریق شود.
این واکسن به کسانى زده مىشود که به محیطهاى پرازدحام مىروند، مثل سربازها و مسافران عتبات و حج. تزریق آن در انحصار هلال احمر است.
سهشنبه 16/3/85
جلسه معارفه و تذکرات
مجلسى با حضور زائران کاروان ما برگزار شد تا تذکرات لازم به وسیله روحانى و مدیر کاروان گوشزد شود. در مسجد امام على(ع) واقع در خیابان 19 دى، خیابان شهید بیطرفان.
هر کاروان شامل مسافران یک اتوبوس مىشود. یک نفر به عنوان مدیر، کارهاى اجرایى را به عهده دارد. یک روحانى هم به راهنماییهایى در امور مذهبى، مانند معرفى اماکن، مىپردازد. تا اواخر سال گذشته هر کاروان شامل دو و گاه سه اتوبوس مىشد.
مدیریت این کاروان را برادرم حاج سید اکبر فاطمى به عهده دارد. حجتالاسلام حاج سید حسین رکنالدینى نیز به عنوان روحانى کاروان، همراهى مىکند. از این به بعد هر جا سخن از روحانى به میان مىآید، مراد ایشان است.
جلسه ساعت 6/15 عصر با تلاوت آیات آغازین سوره بقره توسط مدیر شروع شد.
فضیلت زیارت امام على(ع)و امام حسین(ع)
پس از تلاوت آیات قرآن، روحانى روایات جالبى را در مورد فضیلت زیارت مرقد امام على(ع)و امام حسین(ع)با توضیح بیان کرد. خلاصه برخى روایات:
1. هر کس زیارت امام حسین(ع)را ترک کند، بر آن امام، جفا کرده است.
2. هر کس زیارت امام حسین(ع)را ترک کند، تا بمیرد، از شیعه ما نیست و اگر اهل بهشت باشد، مهمان اهل آن است.
3. هر کس زیارت امام حسین(ع)را ترک کند (در حال تمکّن و از روى بىاعتنایى) اهل جهنم است.
4. حق و لازم است انسان متمکّن در سال دو بار و فقیر یک بار در سال به زیارت او برود.
5. زیارت آن حضرت موجب آمرزش گناهان گذشته و آینده مىشود.
6. از روایات استفاده مىشود که زیارت سیدالشهدا (ع)این آثار را در پى دارد: طول عمر، حفظ بدن و مال، زیاد شدن روزى، برآمدن حاجات، به دست آوردن چند برابر آنچه خرج کرده است.
7. امام باقر(ع)فرمود: اگر مردم بدانند فضیلت زیارت امام حسین(ع)چقدر است، از اشتیاق بمیرند و از حسرت، جانهایشان پاره پاره شود. شخصى پرسید: چه فضیلتى دارد؟ فرمود: اگر کسى از روى نهایت شوق به زیارت آن حضرت برود، خداوند براى او این امور را مقرّر خواهد کرد: ثواب هزار حج مقبول، هزار عمره مقبول، اجر هزار شهید بدر، اجر هزار روزهدار، اجر هزار صدقه مقبول، ثواب آزاد کردن هزار بنده در راه خدا، حفاظت از هر آفتى تا یک سال به خصوص از شیطان و...[1]
8. از برخى روایات استفاده مىشود هر فضیلتى که براى زیارت امام حسین(ع)گفته شده بیش از آن براى امام على(ع)هم هست.[2]
حکایتى از فضیلت زیارت امام حسین(ع)
در این مجلس آنقدر روحانى از فضیلت زیارت امام حسین(ع)گفت و گفت که به یاد قضیهاى افتادم. شش، هفت سال پیش، حجتالاسلام والمسلمین سید نورالدین شریعتمدار جزایرى - از اساتید درس خارج حوزه - دفتر یادداشتهایش را در اختیارم قرار داد و گفت: هر چه خواستى از آن یادداشت کن. در آن، خاطرهاى از زبان پیرمردى کربلایى و ساکن قم نوشته بود. خلاصه آن چنین است:
من و دوستم عباس على در کربلا مغازه داشتیم. با هم قرار گذاشتیم که هر کدام زودتر مُرد مشاهداتش را در خواب به دیگرى بگوید. پس از مرگ او هر شب منتظر بودم؛ اما خبرى نشد. پس از یک هفته او را در خواب دیدم. پرسیدم: چرا به وعدهات وفا نکردى؟ جواب داد: من و 99 نفر دیگر در زندان بودیم تا اینکه فلانى شب جمعه همه ما را آزاد کرد و ... .
از خواب که بیدار شدم سراغ آن شخص رفتم. پرسیدم: براى عباس على چه کردى که او را از زندان آزاد کردى؟ جواب داد: کار مهمّى انجام ندادم. شب جمعه بالاى سر حضرت سیدالشهدا(ع)یک تسبیح صد دانه دست گرفتم و با هر دانه تسبیح به نیابت هر یک از دوستان و آشنایان، یک بار مىگفتم: »السلام علیک یا اباعبداللَّه« و چون عباس على دوست من بود و گاهى به من کمک مىکرد، به نیابت او هم یک بار به امام حسین(ع)سلام دادم.
تذکراتى به زائران
خلاصه تذکرات روحانى به زائران:
1. قصد قربت. بعضى از علما، وجوب زیارت امام حسین(ع)را احتمال دادهاند. مناسب است که زائران قصد قربت کنند، نه استحباب و نه وجوب.
وقتى سفر براى خدا شد، تحمل برخى مشکلات، آسان مىشود و باید صبر و تحمل زیاد باشد.
2. رعایت بهداشت. اگر یک نفر در این گروه بیمار شود، براى همه مشکلساز مىشود. بنابر این تمام موارد بهداشتى باید رعایت شود. وضعیت بهداشت در عراق زیر صفر است. از دستفروشها به هیچ وجه خوراکیجات نخرید حتى موادّ غذایى بستهبندى شده. بچهها هر چه گریه کردند باز هم برایشان خوردنى نخرید. (در این موقع حمید لبخند زد) اگر آب خواستید تنها از آب بطریهاى دربسته استفاده کنید. حتى الامکان همه موها را کوتاه کنید.
3. رعایت نکات امنیتى. هیچگاه تنها در شهر تردد نکنید مخصوصاً در جاهاى خلوت. خانمها به این تذکر بیشتر باید عمل کنند. قبرستان وادى السلام امنیت ندارد. در آنجا نروید هر چند خود عراقیها تردّد کنند. کسى نسبت به امریکاییها هیچ تعرّضى نداشته باشد. ممکن است یک شکلک به آنها باعث شود گروه را متوقّف کنند و با مشکلات بىجا رو به رو شویم.
4. برداشتن لوازم ضرورى. وضعیت برق در آنجا خوب نیست و زیاد قطع مىشود. در ماشین نیز ممکن است کولر اتوبوس خراب باشد. داشتن یک بادبزن، مىتواند پارهاى مشکلات احتمالى را برطرف کند.
5. نماز در مسجد کوفه و حرم سیدالشهداعلیه السلام. مىتوان در این دو جا نماز را تمام و مىتوان شکسته خواند. بعضى از علما مىگویند که تنها در آن قسمت از مسجد کوفه و حرم سیدالشهدا(ع)که در عصر ائمهعلیهم السلام جزء مسجد و حرم بوده مىتوان نماز را تمام خواند. هر چند به احتمال قوى مساحت مسجد کوفه تا کنون تغییرى نکرده است. احتیاط آن است که در همه جا نماز شکسته خوانده شود. چنین نیست که در دو جاى مذکور حتماً باید تمام خواند.
آخرین سخن آنکه این سفر ویژگى خاصى دارد. اولین روز ورود ما به عراق مصادف با 13 جمادى الاول سالروز شهادت حضرت فاطمه زهراعلیها السلام است. همان شب به نجف مىرسیم. اگر فرصت کم هم باشد، به حرم امام على(ع)خواهیم رفت و عرض تسلیتى به حضرت خواهیم داشت.
تذکرات مدیر کاروان
پس از اتمام سخنرانى روحانى، مدیر نیز سخنانى ایراد کرد. او پس از خیر مقدم، اظهار داشت که این سفر سفرى است که آخرش افسوس دارد. آنکه کم بهره برده افسوس مىخورد که چرا چنین شده و آنکه زیاد بهره برده افسوس مىخورد که چرا بیشتر استفاده نکرده است. سپس مدیر، تذکراتى به مسافران داد:
1. همه ما باید با یکدیگر هماهنگ باشیم و با مأموران عراقى و دستاندرکاران عتبات همکارى کنیم.
2. از آوردن پول زیاد و زیورآلات خوددارى کنید. از من مىشنوید زیاد دنبال سوغات نباشید. اگر نیاوردید مىگویند: فلانى سوغاتى نیاورد اما اگر آوردید ممکن است یکى بگوید: کم است؛ یکى بگوید: جنس آن خوب نیست؛ دیگرى بگوید: براى فلانى زیاد آورده و ... .
در عین حال اگر پول و اشیاء قیمتى آوردید به صندوق امانات هتل تحویل دهید و رسید بگیرید.
3. لوازم مورد نیاز در این سفر عبارت است از: لباس اضافى، مسواک، حوله، بند لباس، ساعت زنگدار، داروهاى خاص مثل مسکّنها و داروى مورد نیاز بیماران، لیوان، چاقو، قند (عربها چاى را با شکر مىخورند و در آنجا قند نیست)، خاکشیر (براى رفع عطش) و بادبزن.
نیازى به برداشتن شناسنامه و دفترچه بیمه نیست.
4. هیچ کس ویزاى شخصى ندارد. در این سفر تنها به دو شهر نجف و کربلا مىرویم. جدا شدن از گروه و خروج از این دو شهر، از نظر دولت عراق جرم است.
5. رعایت مسائل امنیتى از ضروریات است و اگر همه رعایت کنیم و با کاروان هماهنگ باشیم، انشاءالله اتفاقى نمىافتد.
6. محل اسکان، هتل درجه دو است. البته درجه دو در عراق مثل هتل درجه دو در عربستان و با آن امکانات نیست.
7. با پول ایرانى مىتوان همه لوازم مورد نیاز را خرید و احتیاجى به تعویض پول نیست.
8. کارت شناسایى، کارت واکسن و نیز کارت هتل را همراه داشته باشید.
9. اگر کسى در هتل با مشکلى رو به رو شد، آن را تنها با مدیر کاروان یا روحانى در میان بگذارد. از مطرح کردن با کارکنان هتل خوددارى شود.
10. از مرز عراق، چند اتوبوس با هم حرکت مىکنند تا ماشین نظامى از آنها مراقبت کند و امکان توقف یک اتوبوس در بین راه نیست. وقتى به پایانه مرزى رسیدیم تجدید وضو صورت گیرد.
11. از مقدار وجهى که هر کدام پرداختید، ده هزار تومان آن به دفتر تعلّق مىگیرد و بقیّه به شرکت شمسا پرداخت مىشود تا امور مربوط به زائران را تدارک کند.
12. مکان حرکت از خیابان امام موسى صدر (خاکفرج) مقابل نمایشگاه دائمى است و زمان آن عصر روز جمعه 19/3/1385 خواهد بود و همه رأس ساعت یک ربع به 3 در آنجا آماده باشید.
با توجه به معطّلیهاى در راه مخصوصاً مرز، از قم تا نجف حدود 30 ساعت طول مىکشد و پس از آن به کربلا مىرویم. صبح روز یکشنبه28/3/1385 به قم مىرسیم اما ساعت آن معلوم نیست.
پایان جلسه
جلسه نزدیک اذان مغرب به پایان رسید. امروز همینکه روحانى روى صندلى نشست، به او علاقه خاصى پیدا کردم. در پایان جلسه، ایشان رو به من گفت: چهره شما برایم آشنا است! هر چه فکر مىکنم یادم نمىآید شما را کجا دیدهام.
یادم نیامد که او را در جایى دیده باشم اما این گفتگو، شروع رفاقت میان من و او شد.
در این سفر دو امتیاز مهم دارم: رفاقت با روحانى کاروان و برادرى با مدیر کاروان. این دو سبب مىشود که بهتر بتوانم به نکات قابل توجه دست یابم.
روحانى گفت: منبع روایات در این سخنرانى بلکه در این سفر کتاب ارزنده »هدیة الزائرین و بهجة الناظرین« تألیف مرحوم حاج شیخ عباس قمى است.
جمعه 19/3/1385
حرکت به سمت عراق
عصر امروز، پدر، مادر، برادران و برخى بستگان دیگر در خیابان خاکفرج، مقابل نمایشگاه دائمى، براى بدرقه آمدند. پس از روبوسیها، در میان گریه خانمها سوار اتوبوس شدیم. ماشین ساعت 15/3 به طرف عراق حرکت کرد. روحانى از زائران صلوات گرفت: براى سلامتى همه زائران آقا اباعبدالله الحسین(ع) مخصوصاً زائران این کاروان صلوات بفرستید. براى اینکه همگى فردا شب با سلامت مرقد مطهّر آقا امیرالمؤمنین(ع) را با معرفت زیارت کنیم، صلوات بلند بفرستید.
اعضاى کاروان را 39 نفر تشکیل مىدهد. شامل 23 زن و 14 مرد به اضافه مدیر و روحانى. علاوه بر اکثریت زنان در روز تزریق واکسن، بیشتر بودن آنان در این کاروان نیز اشتیاق بیشتر زنان را نشان مىداد. این در حالى است که احتمال خطر در سفر کربلا بیش از سفرهاى دیگر است. اگر چنین نبود در صد حضور آنان بیش از اینها بود.
پس از گذشتن مسافتى از قم، روحانى قرائت زیارت عاشورا را با دستگاه بلندگوى کوچک، با اشعار زیر آغاز کرد:
بر مشامم مىرسد هر لحظه بوى کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوى کربلا
تشنه آب فراتم اى اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
وى زیارت عاشورا را با این ابیات به پایان برد:
این دل تنگم عقدهها دارد
گوییا میل کربلا دارد
آتش عشقم مىکشد شعله
بینوا میل نینوا دارد
مىروم بینم در کجا اکبر
اذن میدان را ادّعا دارد
مىروم بینم در کجا عباس
هر دو دست از تن، او جدا دارد
مىروم بینم در کجا زینب
شکوه از شمر بىحیا دارد
ساعت 30/10 شام را در رستورانى در کرمانشاه خوردیم. تابلو در ابتداى خروج از کرمانشاه، مسافت 455 کیلومتر تا کربلا را نشان مىداد.
شنبه 20/3/1385
ورود به عراق
ساعت 15/4 صبح به شهر مرزى مهران رسیدیم. این شهرها را پشت سر گذاشتیم: اراک، ملایر، سامن، نهاوند، کرمانشاه، ماهیدشت، اسلامآباد، ایوان، ایلام.
گمرک بیرون مهران است. باید چند ساعت در این شهر منتظر مىماندیم تا کار گمرک شروع شود. محل اقامت بلکه محل معطّلى در مهران، جایى خاکآلود، با توالتهاى اندک و صفى هفت، هشت مترى بود. انسان از خیر دستشویى مىگذشت. مدیر از این وضعیت گلایه داشت: مسئولان مهران به ازاى هر مسافر کربلا که از این شهر مىگذرد هزار تومان مىگیرند. خودم این وجه را به حساب انجمن شهر مهران ریختم. از هر اتوبوس هم دو هزار تومان عوارض مىگیرند. در عین حال این وضعیت محل استراحت است. اگر بخشى از این پول را در راه عمران محل استراحت صرف مىکردند، اوضاع اینطور نبود. ساخت سالنى ساده هزینه چندانى ندارد. مىتوانستند سالن ورزشى درست کنند و هنگام نبود مسافر، در اختیار جوانان قرار دهند.
هنگام انتظار، حمید گفت: از اینجا که بگذریم، گنجشکها مىگویند: «الجیک جیک»، خروسها صدا مىکنند: «القوقولى قوقو»
صبحانه را هنگام انتظار براى باز شدن مرز خوردیم؛ البته کنار اتوبوسها و در خاک و خلها.
ساعت 30/7 پس از کنترل گذرنامهها توسط مأمور، اتوبوس راهش را به طرف گمرک یا پایانه مرزى مهران ادامه داد. تابلو، فاصله تا نجف را 180 کیلومتر و فاصله تا کربلا را 230 کیلومتر نشان مىداد.
یک ربع بعد مسافران نزدیک پایانه مرزى مهران پیاده شدند. گارىچیها ساکها را پانصد متر آنطرفتر تا گمرک مىبردند. کرایه هر گارى دو هزار تومان. تفاوتى نداشت که چند ساک را حمل کنند. چند خانواده با هم ساکشان را در یک گارى مىگذاشتند.
امور مربوط به گذر از مرز، خیلى وقتگیر بود. آیا واقعاً راه حلّى وجود ندارد؟ با فعالیت شبانه روزى گمرک یا زیاد کردن تعداد کارکنان؟
پس از پنج ساعت معطّلى! ساعت 30/9 صبح به وقت عراق[3] وارد این کشور شدیم. عراقیهاى گارى به دست به استقبال آمدند. یکى را انتخاب و ساکها را به او سپردیم. گارىچى دست و پا شکسته فارسى صحبت مىکرد. او با اینکه هنوز به ایران نیامده بود، از خوبى ایران مىگفت و از بدى وضع عراق و از جنایات صدام سخن مىگفت.
تفاوت ساختمان گمرک ایران و عراق، اولین تلنگر است. ساختمان گمرک ایران، نسبتاً شیک، بزرگ، تمیز و داراى امکانات مختلفى چون سرویس بهداشتى بزرگ، دستگاههاى خنککننده و... است. گمرک عراق از دو، سه کانتینر تشکیل شده. ساکها را گارىچى حدود پانصد متر برد. قدرى معطّل شد و دو هزار تومان دستمزد گرفت.
سوار اتوبوس شدیم و پس از یکى، دو کیلومتر براى تجمّع هفت اتوبوس توقّف کرد. براى حفظ امنیت، یک ماشین نظامى از جلو اتوبوسها و ماشین نظامى دیگر از عقب حرکت مىکند. حفاظت زائران به عهده لشکر بدر است. لشکرى که سالها در ایران و در جنگ با عراق شرکت داشت. امروزه در عراق با عنوان «مُنظَّمة بدر» فعالیت مىکند.
پس از تجمّع اتوبوسها، ساعت 30/11 به طرف نجف راه افتادیم.
بعد از آنکه قدرى در جادههاى باریک و خالى از علائم راهنمایى و رانندگى و بدون خطکشى گذشتى، وقتى کوخهاى فراوان را مشاهده کردى و آن وضعیت گمرک را به یاد آوردى، حس مىکنى که وارد ویرانهاى شدهاى. صدام چیزى براى این مردم باقى نگذاشته است. بعید نیست صدام، جادهها را براى مقاصد نظامى و جنگ، آسفالت کرده باشد. اگر جنگى در کار نبود معلوم نیست این جادهها چه وضعى داشتند. در این موقع ناخواسته به او و حامیانش نفرین مىکنى.
پینوشتها
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر . ک : هدیة الزائرین، ص 89-92.
[2] . ر . ک : هدیة الزائرین، ص189-190.
[3] . وقت رسمی عراق نیم ساعت از ایران عقبتر است. اما در شش ماهه اول سال، ساعت را یک ساعت به جلو میکشند. و در سفر ما ساعت آنها نیم ساعت جلوتر از ایران بود. از این به بعد ساعتها در خاک عراق به وقت این کشور است.
بازگشت به فهرست